نوشته های تازه

متخصصان مرکز

رفتار مناسب با کودک

کودک در حدود دو سالگی

عکس نیرومند، و مستحکمی که کودک به تدریج ،از خودش ترسیم میکند در حدود دوسالگی، ضربه غیر منتظره ای می خورد.

در او ناراحتی ،جدیدی ایجاد می شود:

که خودش ،از دلیل آن بی خبر است، ولی ژنهایش دلیل آن را می دانند.

او قدری قدرت، می خواهد.

چه کسی بهتر از پدر و مادر ،می توانند کاری بکنند تا او از این ناراحتی، و ناکامی خلاص شود؟

کودک با کوچک ترین، تفاوتی بین خواسته ها ،و محتویات دنیای کیفی خود ـ مثلا وقتی اسباب بازیش، را جایی می گذارد، و بعداً جای آن را فراموش می کند ـ داد و فریاد راه می اندازد، و این کار را ادامه می دهد.

بعضی از پدر و مادرها ،نام این مقطع از ارزیابی بیرونی ،قدرت را «دوسالگی وحشتناک» می گذارند، چون این ارزیابی وقتی بچه ها ،دوساله می شوند نمود می یابد.

اگر چه کودک نمی داند، چه کار میکند ولی چون تحت تأثیر قدرت، است می خواهد بفهمد، آیا رفتارهای کنترل کننده وی، که تاکنون مؤثر بوده اند ،می توانند ناراحتی های پیش روی او را رفع کنند.

این هدف نهایی قدرت است.

البته هیچکس ،به این هدف نمی رسد ،ولی بعضی از کودکان، برای مدتی به آن نزدیک می شوند.

کودک به خودش می گوید:

چرا نفهمم ،چقدر می توانم دیگران را مجبور کنم ،برای من کار کنند. بخش زیادی از جریانی ،که آن را امتحان میکند ،به قدرت ربط دارد.

ولی به مرور ، به آزادی و تفریح هم ربط پیدا میکند.

کودک ممکن است ،در جستجوی آزادی، آنقدر در بازار این طرف و آن طرف بدود ،و سر مادرش را ببرد تا بالاخره ،مادرش او را بگیرد و داخـلچرخ خرید بگذارد.

کودک ممکن است ،کتابی را در کتابفروشی پیدا کند ،و به آن نگاه کند ـ تفریح و یادگیری ـ و چـنان قشقرقی راه بیندازد، که پدرش بالاخره آن را بخرد.

گاهی اوقات، نیز اصلا چیزی نمی خواهد، فقط می خواهد ببیند، آیا پدر و مادرش به خواسته ها ،و تقاضاهایش سریع و گرم پاسخ می دهند.

کودک بین دو تا چهار سالگی، به وجود برخی محدودیت ها پی می برد، و فرایند رسشی اصلاح این عکس، را که پدر و مادرش برای او هر کاری میکنند، از سر می گیرد؛

عکسی که قبل از ظهور، نیاز به قدرت، در او شکل گرفته است.

کودک می فهمد، پدر و مادرش آن قدر هم که او می خواهد ،برای او کار نمیکنند، با این حال هنوز ارزش این را دارند، که آنان را در دنیای کیفی خود نگه دارد.

کودک پیش دبستانی، رفته رفته یاد می گیرد، خواستن چیزی که رسیدن به آن، به آدم هایی که نمی خواهند یا نمی توانند، آن چیز را برایش فراهم کنند، بستگی دارد ،خیلی دردناک است ،و ارزش مطالبه ندارد.

به این ترتیب، بیش از حد متوقع نبودن را می آموزد.

این که یاد بگیرد، دنیای کیفی خودش را براساس ،امور ممکن بنا کند، یک درس ارزشمند است.

کودک، همچنین یاد می گیرد، بعضی از آدم هایی را که قبلاً از او ایراد، می گرفته اند، از دنیای کیفی خود بیرون کند، و در مورد جا دادن آدم ها ،در دنیای کیفی خودش واقع بینانه تر،عمل کند.

والدین خوبی ،که روشن می کنند آنها و دیگران چه کارهایی، برای بچه ها خواهند کرد ،و بچه ها چه کارهایی باید برای خودشان ،انجام بدهند به بچه ها، کمک خواهند کرد،دنیای کیفی معقولی خلق کنند.

پدر و مادرهایی ،که از هم جدا شده اند، و بر سر دستیابی به جایگاه خاص، در دنیای کیفی فرزندان خود رقابت می کنند، معلم خوبی نیستند ،و فرزندان آنها غالباً دنبال بهره برداری، از این وضعیت هستند.

شاد بودن ، یا ناراحت بودن بچه ها، در بقیه عمرشان تا حد زیادی ،به این بستگی دارد که با این واقعیت، چقدر کنار بیایند؛

این که ،شمار زیادی از آنها، این کار را خوب یاد نمی گیرند.

 

وقتی کودکان، بزرگ تر شده و وارد مدرسه  شوند،

دیگری به آنان وارد می آید:

کنترل بیرونی، یک خیابان دو طرفه است، و در مسیر دیگر ترافیک زیادی آن، در انتظارشان است.

معلمان و والدین ،بیش از پیش به یکدیگر ملحق می شوند ،و بیش از پیش، سعی میکنند بچه ها را وادار کنند ،کارهای بزرگی که مایل، به انجام دادن آنها نیستند، انجام دهند:

ـ کارهایی مثل انجام دادن، تکالیف که ندرتاً در دنیای کیفی، یک کودک جای دارد.

اگر کودکان، تکالیف خود را، انجام ندهند، معلمان و والدین آنها ،را تهدید و تنبیه می کنند.

در نتیجه کودکان، از کسانی که وقت، و انرژی زیادی صرف خشنود کردن، آنان می کردند، می رنجند.

کودکان، در این مقطع، قبول ندارند پدر و مادرشان ،که طبق سومین اصل کنترل بیرونی رفتار میکنند، صلاح آنها را می دانند.

به همین دلیل، سخت روی دانش خود اصرار می ورزند.

با ایـن حـال، معمولا بخش حضور در خانه ،چهار سالگی تا دورهٔ پیش دبستانی، بخش ارضاکننده ای است ،چون عده کمی از پدر و مادرها، آن قدر اهل تنبیه هستند ،که بچه ها، آنان را از دنیای کیفی خود بیرون کنند.

اگر پدر و مادر، به قدر کافی عاقل باشند، که توقعات رو به عقاید خویش، از بچه ها را با عشق ،و تشریح ،علت ،همراه کنند ،و به اندازه کافی قوی، باشند که با مقاومت فرزندان ،خود کنار بیایند، کارها خوب پیش خواهد رفت.

این جریان باعث می شود، بچه ها پدر و مادر خود را ،با قدرت و شدت کافی، در دنیای کیفی خود نگه دارند ،و بفهمند همکاری ،بهتر از زور گفتن، به والدین و موفق نشدن است.

ترشح بیشتر هورمونهای جنسی- قدرت در نوجوانی :

باعث می شود، جنگ قدرت والدین و فرزندان، حتی فرزندانی که قبلاً ،سر به راه بوده اند بالا بگیرد.

گاهی اوقات، در این سالها، روابط والدین و کودکان لطمات ،سختی می خورد چون نوجوانان، که در طول روز با مشکلات فراوانی مواجه اند، بیش از هر زمان دیگری، به حضور والدین در دنیای کیفی خود، احتیاج دارند.

در این مقطع، هر یک از طرفین ،سعی می کنند دیگری را مجبور کنند، کاری را انجام بدهد ،که دوست ندارد، انجام بدهد، یا از یکدیگر فاصله می گیرند.

چون به این نتیجه می رسند، که طرف مقابل هرگز، کسی که آن می خواهند، نخواهد شد.

و چون از کنترل بیرونی ،پیروی می کنند ،و دست به شمشیر برده اند، متقاعد شـده انـد که خودشان، بـرحـق هستند.

اما پدر و مادرهایی ،که نظریه کنترل را می فهمند، سعی می کنند، جایگاه خود را در دنیای کیفی نوجوانان ،حفظ کنند.

توصیه ای که من می توانم به آنها بکنم:

و در زندگی خانوادگی، مؤثر می باشد این است ،که به اعمال فرزندان نوجوان خود خیلی توجه کنند، ولی به گفته های آنها چندان توجه نکنند.

البته این کار همیشه آسان نیست.

ولی اگر با دنیای کیفی، آشنا باشید و بدانید که، با تهدید و تنبیه، موقعیت خود را در دنیای کیفی فرزندتان ،به خطر می اندازید، تشویق خواهید شد ،این کار را یاد بگیرید.

ناتوانی ما ،در کنار آمدن با کسانی که ،در دنیای کیفی ما جا دارند ،کارها را خیلی دشوار می کند.

وقتی نمی توانیم ،با دیگران کنار بیاییم، با آنها درگیر نمی شویم، و گاهی اوقات از آنها اجتناب می کنیم.

هرچند درگیر نشـدن، در مورد آشناها مؤثر است، و جواب می دهد، ولی در مورد اجتماع و جمع جواب نمی دهد.

پنهان شدن در پشت، کنترل بیرونی دستگاه های امنیتی، پلیس و دیوارهای در دار، که روز به روز بیشتر می شوند، جزء آرزوها و آرمان های آمریکایی، نیست.

بزرگ ترین ،مشکل ما این است که:

اگر نمی توانیم ،با آدمهایی که از آنها بیزاریم، کنار بیاییم لااقل آنها را ،بشناسیم و درک کنیم.

ما آنها را، خطرناک یا بالقوه خطرناک، در نظر می گیریم.

آنها آخرین آدم هایی هستند، که مایل هستیم، در دنیای کیفی خود جا بدهیم.

ولی نه، ما و نه آدمهایی که از آنها می ترسیم، و از آنها اجتناب می ورزیم، به این فکر نمیکنیم ،که به یکدیگر نیاز داریم.

ما و آنها ژنهای مشابهی داریم؛

اگر نگوییم ،عشق ولی نیاز به تعلق خاطر، شرط و شروط ندارد.

هر شرط و شروطی ،که می گذاریم با روان شناسی، مورد استفاده ما مرتبط است در حالی که، در ژنهای ما ،روان شناسی جایی ندارد.

تا وقتی روان شناسی، کنترل بیرونی، روان شناسی برگزیده جامعه ما باشد، راهی جز تنبیه، این آدمها و مخفی شدن، برای ما باقی نمی ماند.

اگر می خواهیم، به سوی نظریه انتخاب برویم ،بهتر است :

طرز فکر خود را عوض کنیم.

بهتر است، بفهمیم که مخفی کردن، خودمان و تنبیه کردن دیگران، آرامش و امنیت دلخواه ما را تأمین نخواهد کرد.

پس بهتر است:

راه کاملا امن ،و کم هزینه دیگری را دنبال کنیم:

دست یافتن، به نظریه انتخاب تا حد امکان، و تعلیم دادن آن در سطح اجتماع. نظریه انتخاب ضرری ندارد، و ضمن کمک به ما می توان،د به کسانی که از آنها می ترسیم فو از آنها اجتناب میکنیمف هم کمک کند.

فقط افزایش دانش ما، درباره نقشی که دنیای کیفی، در زندگی ما بازی میکند ،می تواند تغییر ایجاد کند.

 

(برگرفته از کتاب نظریه انتخاب )

برای دریافت مشاوره فردی

 به لینک زیر مراجعه کنید:

روان درمانی

برای مطالعه بیشتر :

بر روی عنوان های زیر کلیک کنید :

شخصیت ضداجتماعی

شخصیت بیکار

دستگاه خلاقیت

مجبورم همیشه از خواسته های دیگران تبعیت کنم

چرا همه را ازخودم دور میکنم؟

خواهش میکنم مرا تنها نگذار!

انتخاب رشته آگاهانه وهوشمندانه

پکیج و فرایند مشاوره انتخاب رشته کنکور

 مطالعه شرایط پزشکی تعهدی

مطالعه نکات مهم انتخاب رشته

شرایط-اختصاصی-دانشگاه-فرهنگیان

پکیج و فرایند مشاوره انتخاب رشته کنکور

جهت  دریافت وقت مشاوره تحصیلی

(برای انتخاب رشته درست، و اصولی زیر نظر کارشناسان مرکز فرح بخش )

به صفحه زیر مراجعه کنید: 

 

مشاور تحصیلی

 

دسترسی به پیج اینستاگرام مرکز

 

تهران، ضلع شمالی مترو صادقیه، خیابان ولیعصر، کوچه هفتم، پلاک ۲، ساختمان آریا، طبقه اول، واحد۳

nextpay_trust_logo

کلیه حقوق این سایت متعلق به
مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره فرح بخش
می باشد