نوشته های تازه

متخصصان مرکز

تله رهاشدگی

خواهش میکنم مرا تنها نگذار!

پیشنهاد برای شما قبل از مطالعه این مطلب (قسمت اول )

در سایت فرحبخش مطالعه کنید :

 برای مطالعه “ ایا من تله رها شدگی دارم  “کلیک کنید .

 

 

افرادی که در قبال جدایی، پاسخ های افراطی نشان می دهند، و نمی توانند در غیاب افراد مهم زندگی خودشان را تسکین بدهند، به احتمال زیاد، زمینه شکل گیری تله زندگی رهاشدگی را دارند.

 

 البته این حرف بدین معنا نیست، که تمام افرادی که زمینه بیولوژیکی دارند، تله زندگی رهاشدگی، سرنوشت آنهاست.

بخشی از شکل گیری این تله زندگی به شرایط دوران کودکی بر می گردد.

اگر شما از نظر بیولوژیکی، مستعد شکل گیری تله زندگی رهاشدگی باشید، اما روابط عاطفی باثباتی ، با مادرتان یا سایر افراد مهم زندگی داشته اید؛

امکان شکل گیری این تله زندگی کم است.

اما اگر شما زمینه بیولوژیکی این تله زندگی را نداشته باشید، ولی دوران کودکی بی ثبات و پیش بینی ناپذیری، را پشت سر گذاشته باشید ، احتمال شکل گیری این تله زندگی زیاد میشود .

با این حال ، احتمالاً فردی که زمینه بیولوژیکی دارد ، به حادثه آسیب زای اندکی نیاز دارد تا تله زندگی اش فعال شود.

ممکن است نگاهی به زندگی گذشته بتواند شدت مشکلات فعلی را تعیین کند.  

ریشه های تحولی تله زندگی رهاشدگی

۱. ممکن است شما زمینه بیولوژیکی ،  برای اضطراب جدایی داشته باشید ، که در ایـن صـورت تحمل تنهایی ، برای شما سخت و طاقت فرسا می شود.

۲. در سن کودکی، یکی از والدین شما دار فانی را وداع گفته ، یا برای همیشه شما را ترک کرده است.

 ۳. در سن کودکی شما، مادرتان در بیمارستان بستری بوده ، یا برای مدت زمان زیادی از شما بوده است. نگران بودید مبادا بنیان خانواده شما از هم بپاشد.

۴. شما تحت سرپرستی دایه، یا پرستار بزرگ شدید یا در سن نوزادی ،مؤسسات شبانه روزی یا مراکز نگهداری اطفال، سپرده شده اید.

۵. مادر شما، فردی بی ثبات و دمدمی مزاج بوده است. یا اینکه افسرده، عصبانی و میگسار بوده است. یا به نحوی دائم، در معرض بی توجهی و غفلت او قرار گرفته اید.

۶. در سن کودکی، والدین شما از هم جدا شدند ، یا آتش جنگ بین آنها چنان بالا می گرفت ، که نگران بودید مبدا بنیان خانواده شما از هم بپاشد .

۷. شما پس از یک دوره جلب توجه والدین، به طور اساسی مورد غفلت ، و بی توجهی آنها قرار گرفتید. ممکن است به دلیل تولد برادر یا خواهر یا ازدواج مجدد یکی از والدین، توجه والدین را از دست داده اید.

۸. افراد خانواده شما سخت به یکدیگر وابسته بوده اند ، و نگذاشـتـه انـد آب در دل شـمـا تکـان بخورد. به دلیل حمایت افراطی خانواده ، هیچگاه در دوران کودکی یاد نگرفتید که با مشکلات خاص ، دوران کودکی دست و پنجه نرم کنید.

یکی از عواملی که می تواند در شکل گیری تله زندگی رهاشدگی نقش برجسته ای داشته باشد

هـمانا از دست دادن یکی از والدین در سنین اولیه است.

این عامل باعث شکل گیری تله زندگی رهاشدگی در ذهن جسیکا شد.

شاید یکی از والدین شما مریض شود ، و برای مدت زمان زیادی نتوانید او را ببینید.

شاید والدین شما طلاق گرفته اند ، و یکی از والدین ممکن است ، برای همیشه شـما را تنها بگذارند.

مرگ والدین، بیماری، جدایی و طلاق باعث می شوند  ، روابط مهم زندگی شما، به جدایی منتهی شوند.

از دست دادن یکی از والدین به خصوص در سالهای اول زندگی ، می تواند ضربه ای سخت و ناگوار بر کودک برجای بگذارد.

 از دست دادن زودهنگام والدین ، باعث آسیب پذیری شدید کودک در قبال ایـن تله زندگی میشود .

 

تاثیر از دست دادن والدین بستگی به چند عامل دیگر نیز دارد :

البته در این بین نباید از کیفیت ، روابط شما با والدین نیز غافل شد.

جسیکا با مادرش روابط عاطفی خوبی داشت ، که باعث می شد اثرات تله زندگی اش تا حدی کاهش یابد.

به همین دلیل تله زندگی جیسکا ، فقط در ارتباط با مردان فعال می شد.

اگر والدین خود را از دست داده باشید ، و بتوانید با فرد دیگری رابطه برقرار کنید، می تواند به شما کمک کند ،در صورتی که رابطه دوم شما سالم، امنیت آفرین و حمایت گرانه باشد.

اگر والدین پس از مدتی که شما را تنها گذاشته اند، به دامن خانواده بازگردند، می تواند برای شما مؤثر باشد.

والدین معتاد که اعتیاد خود را ترک کرده اند ،  یا والدین مریضی که پس از بستری شدن در بیمارستان ، به خانواده بازگشته اند نیز می تواند ، برای شما مفید واقع شود.

چنین تجاربی می تواند ، به بهبود تله زندگی شـما مـنجر شـود.

هرچند خاطرات تله زندگی رهاشدگی هنوز دامن شما را رها نکرده است.

اگر تجارب بهبودبخش زیادی را تجربه کرده باشید، ممکن است فعال شدن تله زندگی شما به حوادث مهمی ( مثل از دست دادن فرد مورد علاقه) ربط داشته باشد.

اگر یکی از والدین خود را در سنین کودکی از دست داده باشید ، در برابر هرگونه علامت جدایی ، به شدت دچار رنج و درد عظیمی خواهید شد.

بین تله زندگی رهاشدگی با تله زندگی محرومیت هیجانی، تفاوتی اساسی وجود دارد.

در محرومیت هیجانی، والدین حضور فیزیکی دارند، اما رابطه عاطفی مناسبی با فرزندان شان و همسرشان ندارند.

چنین والدینی نمی دانسته اند ، چگونه به دیگران عشق بورزند، به دیگران احترام بگذارند ، و با اطرافیان همدلی کنند.

ارتباط فرزندان با والدین قابل پیش بینی بوده است، اما صمیمیت عاطفی در آن حاکم نبوده است.

در تله زندگی رهاشدگی، والدین کاملاً غیر قابل پیش بینی اند.

با کـودک خـود رابـطه دمدمی مزاج دارند.

با فرزندان خود از لحاظ عاطفی رفتار نامناسبی در پیش می گیرند.

اگر چنین شرایطی وجود داشته باشد ، ممکن است کودک در دام هر دو تله زندگی بیفتد.

جدا از فقدان والدین، عامل دیگری نیز در شکل گیری تله زندگی رهاشدگی مؤثر است:

نبود یکی ازوالدین که همواره ، نقش سرپرستی کودک را بر عهده داشته است.

 

کودکانی که تحت این شرایط زندگی میکنند ، نیز ممکن است تله زندگی رهاشدگی در ذهن شان نقش ببندد:

– کودکانی که والدینشان وقت و فرصت کافی ، برای آنها نمی گذارند.

– کودکانی که تحت سرپرستی دایه ، یا پرستار بی عاطفه و آزارگر بوده اند. 

– کودکانی که در مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست زندگی میکنند.

– کودکانی که در مراکز نگهداری بزرگ می شوند که مدام سرپرست آنها عوض می شود.

اگر سرپرست کودک مدام عوض شود، ممکن است کودک دچار ناآرامی گردد. این پدیده برای کودک به منزله آن است ، که در بین غریبه ها زندگی میکند.

ریشه تحولی بعدی که باعث شکل گیری این تله زندگی می شود، بسیار ظریف است.

اگر نوازد با مادری بی ثبات و پیش بینی ناپذیر ، رابطه داشته باشد با مشکل روبه رو خواهد شد.

به عنوان مثال، مادر میگسار پاتریک لحظه ای با او مهربان و دوست داشتنی رفتار می کرد، اما بعد از مدت کوتاهی، رفتار کاملاً متفاوتی در پیش می گرفت.

مادر لیزا نیز شاید زمینه بیولوژیکی ، مشابهی به فرزندش منتقل میکرد زیرا او آدمی دمدمی مزاج و تحت سلطۀ حالت خلقی ناپایدارش بود.

هـرچـنـد مـادر لیـزا در دسترس فرزندش بود، اما ارتباط وی با فرزندش کاملا پیش بینی ناپذیر بود.

 

 

لیزا : مادرم همیشه کنار من بود یا بهتر بگویم ، که فقط کنار من حضور داشت. بعضی اوقات شاد، هیجان زده و علاقه مند به من بود.

ولی بعدش به شدت افسرده می شد، در حالی که هیچ اتفاقی نیفتاده بود.

تمام روز در رختخواب دراز می کشید ، و اصلا به خواسته های من توجه نمی کرد. انگار با دیوار حرف می زدم.

این عامل شکل گیری تله زندگی رهاشدگی، بیشتر منعکس کننده تعاملات لحظه به لحظه والد و کودک است.

اگر این تعامل ها بی ثبات باشد ، به احتمال زیاد کودک در دام تله زندگی رهاشدگی می افتد.

مادر پاتریک زمانی که مست و پاتیل بود، بی احترامی و بددهنی نمی کرد.

اما نسبت بـه هـمه چیز بی تفاوت می شد.

الزاماً نباید والدین بدرفتار ، و خشن باشند تا این تله زندگی شکل بگیرد.

 

اگر والدین شما به دلیل سوء مصرف مواد ، یا مشکلات خلقی، مدام از حالت مهربانی به وضعیت عصبانیت ، یا برعکس تغییر جهت بدهند نیز ممکن است ، زمینه شکل گیری تله زندگی رهاشدگی ، را در ذهن شما فراهم کنند.

حتی با وجود این شرایط نیز ممکن است چنین پدیده ای رخ ندهد.

این پدیده بستگی به این دارد ،  که آیا بدرفتاری که شما تجربه کرده اید نوعی گسست پیوند ، عاطفی بوده است یا خیر.

برای کودکی که از والدینش توجه کمی می گیرد ، حتی تنبیه نیز نوعی برقراری رابطه تلقی می شود.

والدین بدرفتار یا با کودک خود ارتباط تنبیه آمیز برقرار میکنند ، یا اینکه ذهن شان سخت درگیر مشکلات خودشان است.

این پدیده نشان می دهد ، که چرا بدرفتاری و رهاشدگی الزاماً شبیه به هم نیستند.

 

 شرایط دیگری نیز در دوران کودکی می تواند  ، موجب شکل گیری و تقویت تله زندگی رهاشدگی شود.

شاید والدین تان همیشه با یکدیگر دعوا داشته اند ، و شما احساس می کردید که خانواده بی ثباتی دارید ، و هر لحظه احتمال می دادید ، که بنیان خانواده از هم می پاشد.

یا شاید والدین تان طلاق گرفته باشند ، و یکی ازدواج کرده باشند ، و مجبور بوده اید با بچه های نامادری یا ناپدری زندگی کنید.

شاید درگیر شدن با بچه های نامادری ، یا ناپدری را به عنوان نوعی رهاشدگی تجربه کرده باشید.

یا شاید از تولد برادر یا خواهر کوچک تر، والدین تان شما را از تخت سلطنت توجه طلبی به زیر کشیده اند ، و تاج سلطنت را بر سر خواهر یا برادر کوچک تر شما گذاشته باشند.

البته تولد نوزاد در همه خانواده ها برای بچه های بزرگ تر، ضربه روانی محسوب نمی شود.

این حوادث همیشه باعث شکل گیری تله زندگی نمی شوند.

این امر بستگی به کیفیت رابطه شما با والدین تان دارد.

برای شکل گیری تله زندگی رهاشدگی، جدایی باید این قدر آسیب زا باشند ، که بتوانند احساس رهاشدگی را در فرد پدید آورد.

اغلب کودکانی که رهاشدگی را تجربه میکنند ، به دنبال این هستند که والدین را کنار خـودشان نگه دارند.

کودک می خواهد والدین یک آن از چشم او دور نشوند ، و سایه به سایه همراه آنها باشد.

فردی که از رابطه چنین والد و کودکی اطلاع ندارد، ممکن است فکر کند بین اینها چه ارتباط قوی ، و سالمی حاکم است.

اما واقعیت این است ، که رابطه خیلی سالم نیست و کودک هنوز نتوانسته است ، به این درک برسد که اگر والدین کنارش نباشند ، بدین معنا نیست که اصلاً وجود ندارند.

از آنجا که تداوم رابطه با والدین ، مهم ترین مسئله در زندگی کودک است، پس بنابراین احتمال دارد ، که این رابطه چنان در سرلوحه توجه کودک قرار گیرد ، که نتواند با دیگران رابطه برقرار کند.

درنهایت همان طور که قبلاً نیز اشاره شد،  تله زندگی رهاشدگی می تواند در اثر حمایت افراطی والدین نیز پدید آید، 

که در این صورت با تله زندگی وابستگی همراه می شود.

کـودک وابسته از رهاشدگی می ترسد.

این پدیده در مورد جسیکا و مادرش رخ داد.

جسیکا: بعد از اینکه پدرم را از دست دادم، مادرم نمی خواست یک آن از چشم او دور شوم، می ترسید که مبادا برای من اتفاق بدی بیفتد ، و مرا هم از دست بدهد.

من هم همیشه دوست داشتم در کنار مادرم باشم.

یادم می آید که نمی خواستم به مدرسه بروم و ترجیح می دادم در خانه بمانم و برای بازی کردن با بچه ها پیرون نروم.

 

نیاز جسیکا به رابطه نزدیک و صمیمی ، با مادرش باعث شد دست یابی به خود مختاری ، تحت الشعاع قرار بگیرد ، و خود مختاری اش تضعیف شود.

او نتوانست اعتماد لازم را در خودش پدید آورد ، تا بتوانـد بـه کاوش در دنیای اطراف بپردازد و از این طریق، توانمندی مراقبت از خودش را کسب کند.

برای انجام هر کاری آویزان مادرش بود.

به عبارتی مادر جسیکا نیز همین توقع را ، از فرزندش داشت.

زیرا نمی خواست فقدان دیگری در زندگی اش رخ دهد.

بچه های دیگر در برابر فقدان والدین ، با خودمختاری بیشتری واکنش نشان می دهند.

به دلیل رشـد سالم خودمختاری ، در چنین بچه هایی، آنها یاد می گیرند که والدین تا ابدالدهر نمی توانند ، عصای دست آنها باشند پس باید زندگی مستقل را بیاموزند و از خودشان مراقبت کنند.

تهران، ضلع شمالی مترو صادقیه، خیابان ولیعصر، کوچه هفتم، پلاک ۲، ساختمان آریا، طبقه اول، واحد۳

nextpay_trust_logo

کلیه حقوق این سایت متعلق به
مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره فرح بخش
می باشد