نوشته های تازه

متخصصان مرکز

شخصیت بیکار

شخصیت بیکار

 

 

شخصیت های بیکار، گیج کننده ترین آدم هایی ،هستند که ممکن است به آنها برخورد کنیم.

آنها به راحتی ، با دیگران رابطه برقرار می کنند.

در ابتدا ،خیلی راحت با آنها رابطه برقرار میکنید. ولی اگر با یکی، از آنها صمیمی شوید ،و ازدواج کنید، روز به روز آزرده تر می شوید.

زنها نیز می توانند ،چنین شخصیتی داشته باشند، ولی کمتر به چشم می آیند، چـون کـار نـکـردن زن، و حمایت از او در جامعه ما هنوز قابل قبول است.

آدم بیکار، برخلاف شخصیت ضداجتماعی، که ماهیت خودش را زود نشان می دهد، آرام آرام دستش را رو می کند.

شما ممکن است ، بی آنکه خودتان متوجه باشید، عمیقاً با او درگیر شوید.

در ضمن، شخصیت بیکار به صورت مستقیم ،شما را عذاب نمی دهد؛

او با کارهایی که نمیکند، بیش از کارهایی که می کند، ناراحت تان می کند.

اما زندگی چند ساله شما، با شخصیت بیکار، بیش از ماجراجویی های یک ساله ،یا کوتاه تر شـمـا بـا شخصیت ضـد اجتماعی، (البته اگر زنده بمانید) عـذاب آور است.

به این دلیـل، نـام ایـن شخصیت ها را بیکار گذاشته ام،  که کار نمی کنند.

چنین شخصیتی:

اگرچه معمولاً به صورت افراطی، مشروب نمی خورد ، و مواد مخدر مصرف نمیکند، ولی مثل یک الکلی است، چون برای زنده ماندن، به حامیانی چون زن، بستگان و دوستانش احتیاج دارد.

شخصیت بیکار، ظاهر کار دارد و ممکن است، مدتی هم کار کند خصوصاً، در دوران جوانی، ولی هیچ کاری را بیش از چند سال ادامه نمی دهد.

او معمولاً اخراج می شود.

گاهی اوقات،نیز خودش کارش را ول کند. معمولاً بعد از چهل و چند سالگی ،دنبال کار ثابت نمی رود.

او برای مراقبت، از خودش محتاج دیگران است.

به نظر من،  آدم بیکار در مقایسه ،با شخصیت ضداجتماعی، نیاز خیلی کمی به بقا دارد، و مثل ضداجتماعی ها نیاز به قدرت در او بالاست.

ولی ganas یا سختکوشی، برای زنده ماندن را که در فصل دوم

(کتاب نظریه انتخاب که ما در دیگر مقاله های داخل سایت فرح بخش قرار دادیم )

به آن اشاره کردم، ندارد.

در نتیجه به ندرت می تواند، نیاز خود به قدرت را ارضا کند.

نیاز کم، به بقا و زنده ماندن سایق چندانی، برای شخصیت بیکار باقی نمی گذارد، تا کارهایش را خودش انجام بدهد، چه رسد به این که برای دیگران، یا حتی کار فرمایش ،که به او پول می دهد کار کند.

نیاز شدید او بـه قـدرت، خودپنداره اش را چنان متورم میکند، که انجام هر کاری را در شأن خـود می داند.

این دو نیاز ،یعنی قدرت زیاد و سایق کم، برای رسیدن به آن ،بخش بسیار مهم نیمرخ نیازهای چنین شخصی است .

او حرف میزند رویاهای بزرگی دارد ولی عملش کم است.

و نیاز شخص بیکار، به آزادی هم در حد متوسط ،یا کمی بیش از متوسط است.

او دائم، به این در و آن در می زند، ولی به نظر من این کار را بیشتر برای آزادی، انجام می دهد ،نه برای این که کاری بکند.

او سرگردانی، آشنا شدن با غریبه ها ،و صحبت کردن در باره خودش را دوست دارد.

شخصیت بیکار با شما حرف نمی زند؛برای شما حرف می زند.

علاقه ای هم به حرف های شما ندارد.

او جز خودش، به هیچ کس علاقه ندارد.

خودش هم متوجه نیست، که چطور آدمی است ،خصوصاً متوجه نیست که کار نمیکند.

بیکار عشق را می پذیرد؛

چیزی که شخصیت ضداجتماعی، با آن غریبه است.

او دوست دارد ،معشوق و حتی مهم تر از آن، محبوب باشد.

بیکار، برخلاف شخصیت ضداجتماعی، مشکلی در رابطه برقرار کردن ،و ادامه دادن روابط ندارد ،به شرط آن که رابطه به ادامه دادن کارش مشروط نشود.

وقتی از او خواسته می شود، کارهایی را انجام دهد که معمولاً در یک رابطه صمیمی، مثل رابطه زناشویی انجام می شود، وظیفه اش را انجام نمی دهد.

اگر با چنین آدمی ازدواج کنید، درواقع با کودکی ،رشد نیافته ازدواج کرده اید.

تا وقتی به او عشق می ورزید :

و با او دوست هستید، خشنود است و خیلی قدردانی میکند ،ولی با این قدردانی، شما را خر می کند.

پدر و مادرش هـم فـکـر می کنند ،فرزندشان می تواند جواب عشـق و دوستی دیگران را بدهد ،در حالی که نمی تواند، چون اصولاً اهل جواب دادن نیست.

اما شخصیت بیکار:

نیاز شدیدی ،به تفریح به معنای کودکانه اش دارد.

او تحصیل را دوست دارد، و دوستان دوران تحصیل زیادی ،دور خودش جمع میکند.

گاهی درسش را تمام می کند ،ولی معمولاً ترک تحصیل می کند.

او تا انتهای تحصیل می رود ،و بعد آن را ول میکند.

او می ترسد، تحصیلش تـمام شود ،و مجبور شود سر کـار بـرود.

وقتی هـم شـاغل می شود، هـیـچ کـاری نمی کند.

او طوری رفتار میکند ،که گویی نمی داند باید چـه کـار کـند یا چه انتظاری از او دارند.

شخصیت بیکار، تماس کمی با واقعیات دنیا دارد؛

او با واقعیت خـودش زندگی میکند.

شخصیت بیکار، عادی به نظر می رسد و تا وقتی ،کسی از او انتظاری ندارد، می تواند مثل یک آدم عادی رفتار کند، گرچه عادی نیست.

اگر با چنین آدمی ازدواج کنید، تا وقتی از او حمایت کنید، و هر کاری برای او بکنید ،و از او چیزی نخواهید، زندگی خوبی خواهید داشت.

ولی اگر از او بخواهید، ذره ای از وظایف خودش، را انجام بدهد این کار را نمی کند، و در صورت ادامه پیدا کردن ،اصرارتان ممکن است آدم پدرسوخته و سوءاستفاده گری شـود.

وقتی هم کاری میکند، آن کار را بیشتر به خاطر خودش ،انجام می دهد نه به خاطر دیگران.

به طور کلی، اگر آدم بیکار به واسطه نفوذ خانواده اش، وارد مشاغل رده بالا شود، مثل آدمهای فلج یک جا می نشیند، و دستورات بی معنایی می دهد، که کسی آنها را جدی نمی گیرد.

چنین آدمی در گذشته، و در این خیال زندگی می کند، که قبلاً آدم باکفایتی بوده و اوضاع روبه راه بوده است.

او در باره پیشرفتهای خیالی خودش ،و در باره دوران تحصیلش، که ممکن است عملکردش خوب بوده ،سخن می راند.

وقتی چند روز کار میکند:

در باره آن چند روز ،طوری حرف می زند که گویی، چند ماه کار کرده است.

گذشته، همیشه برای او خاطرات خوبی دارد.

با آینده نیز طوری برخورد میکند،  که گویی یک دنیا فرصت در بـرابـر اوست.

کاری که نمی خواهد انجام بدهد، و انجام هم نمی دهد، زندگی در زمان حال و کار کردن، مسئولیت پذیری و به سرانجام رساندن کارها می باشد.

زندگی برای او، گذشته و آینده است نه حال.

 

ادامه دارد ……

همراه ما باشید .

(برگرفته از کتاب نظریه انتخاب )

برای دریافت مشاوره فردی

 به لینک زیر مراجعه کنید:

روان درمانی

برای مطالعه بیشتر :

بر روی عنوان های زیر کلیک کنید :

مجبورم همیشه از خواسته های دیگران تبعیت کنم

چرا همه را ازخودم دور میکنم؟

خواهش میکنم مرا تنها نگذار!

انتخاب رشته آگاهانه وهوشمندانه

پکیج و فرایند مشاوره انتخاب رشته کنکور

 مطالعه شرایط پزشکی تعهدی

مطالعه نکات مهم انتخاب رشته

شرایط-اختصاصی-دانشگاه-فرهنگیان

پکیج و فرایند مشاوره انتخاب رشته کنکور

جهت  دریافت وقت مشاوره تحصیلی

(برای انتخاب رشته درست، و اصولی زیر نظر کارشناسان مرکز فرح بخش )

به صفحه زیر مراجعه کنید: 

مشاور تحصیلی

دسترسی به پیج اینستاگرام مرکز

تهران، ضلع شمالی مترو صادقیه، خیابان ولیعصر، کوچه هفتم، پلاک ۲، ساختمان آریا، طبقه اول، واحد۳

nextpay_trust_logo

کلیه حقوق این سایت متعلق به
مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره فرح بخش
می باشد