منو
گره های کور ،نشنیدن و ندیدن، موقعی آشکار ،می شوند که ،یکی از طرفین، ذهناً، نمی تواند متوجه، چیزی شود که، همسرش می خواهد ،با کلمات، اشارات، و امثال اینها ،به او بفهماند.
چنین وضعیتی ،معمولاً به این گلایه ها ،ختم می شوند ،که «تو نمی دانی، چه می خواهم ،یا چه می گویم.» و یا «تو اصلا، مرا درک نمی کنی.»
حتی ،در ساده ترین تصمیم گیری ها، هم دچار مشکل می شوند، وزمانی هم ،که هر دو، قصد همراهی، و همکاری دارند، به خاطر اینکه ،نمی توانند گفتگوی معناداری ،داشته باشند ،و اطلاعات با ارزشی، را به هم منتقل کنند، بر سر موضوعات مهمی ،چون تقسیم وظائف، و بزرگ کردن بچه ها، به توافق نمی رسند.
هرچند ،گره های کور، نشنیدن و ندیدن، در رابطه ،بین زن و شوهرها ،را باید در فقدان ،حساسیتهای لازم، آنان نسبت، به رابطه زناشوئی، جستجو کرد، اما غالباً، حساسیت هـای فوق العاده زیاد ،و حالت تدافعی، مشکلات بیشتری را، به همراه می آورد.
چون ،پیامی که دریافت می کنند، ممکن است، به نوعی به یکی ،از نقاط آسیب پذیر، روان آنها برخورد کند.
بدیهی است، که بحث هـای سخت، و جدی، نوعی تهدید ،برای حرمت نفس ،زن و شوهر تلقی، می شوند و آنها، برای اجتناب از این رنج، و جلوگیری از جریحه دار، شدن غرورشان، حالت تدافعی، به خود می گیرند ،تا از مسئله ای که عملا، با آن روبرو هستند، در امان بمانند.
گاهی اوقات، زن و شوهر ،از تأثیر شخصیت خود ،بر دیگری اطلاعی ،ندارند. برای مثال ،این زن و شوهر را ،در نظر بگیرید:
هاروی ،یک وکیل دعاوی تندخو، و پرخاشگر، بود که نمی توانست ،مهارتهای کلامی خود را، فقط در دادگاه ،و محاکمات خرج کند، و راهی جز این ،نمی دید که همسرش، استیسی را
(که حالا ،تبدیل به یک زن خانه دار، با لانه ای خالی، شده بود ،و به همین دلیل به دانشگاه ،برگشته بود، تا درسش را تمام کند)، در مجامع عمومی، مسخره کند، و در خلوت هم، به حرفهای او بخندد ،و او را «خوار و خفیف کند».
استیسی ،نمی توانست به هاروی ،بگوید که چقدر، از این طرز رفتار او، رنج می برد ،و چند بار هم که ،این حرف را به او، زده بود، هاروی به او، برچسب «بیش از حد ،حساس بودن» زده و ،حتی بارها ،به او گفته بود، که دچار، بیماری «روان رنجوری» است، و بهتر است ،از یک روان پزشک، کمک بگیرد.
هـاروى ،ابـدأ نمی خواست، زیر بار این حرف، برود که در واقع ،ایـن اوست که، همسرش را رنج، می دهد.
سرانجام، پس از ۲۵ سال، زندگی مشترک، استیسی، به هاروی ،اطلاع داد که دیگر، قصد ندارد، به زندگی با او، ادامه بدهد ،و او را ترک ،خواهد کرد.
هاروی، از شنیدن ایـن حرف، به شدت یکه خورد.
او هرگز، توجه نکرده بود، که تا چه حد ،موجبات بدبختی همسرش، را فراهم ،و در طول سالهای، زندگی مشترک ،چقدر او را تحقیر ،و مسخره ،کرده بود.
استیسی ،برای هاروی ،توضیح داد ،اگر تا به حال، زندگی با او را، تحمل کرده، به خاطر این بوده ،که بچه ها ،به اندازه کافی بزرگ ،نشده بودند ،که از جدایی آنهـا، لـطـمـه زیادی، نخورند و حالا ،که بزرگ شده اند، دیگر او، دلیلی برای ادامه زندگی ،با او نمی بیند.
اسباب ،تأسف است که، چرا این زن و شوهر، در ابتدای، زندگی مشترک، از مشاور کمک ،نگرفتند یا از کتاب، راهنماهای مفیدی، که درباره ،سوء تفاهمات، و ارتباطات نادرست، زناشویی نوشته شده اند، استفاده نکردند.
اما ،در این ازدواج دوم ،که موفق هم بود، هاروی ،از تمسخر و تحقیر، همسرش دست برداشت ،و استیسی، هم نظراتش را درباره ،چیزهایی که، نمی پسندید، با اطمینان ،و صراحت بیشتری بیان کرد.
هر دو ،درسشان را ،خوب یاد گرفته بودند.
(لطفا همراه ما باشید …)
برای مطالعه بیشتر :
بر روی، عنوان های زیر، کلیک کنید :
چراعشق زن ومرد، به یکدیگرکم شود؟؟
انتخاب رشته آگاهانه وهوشمندانه
پکیج و فرایند مشاوره انتخاب رشته کنکور
شرایط-اختصاصی-دانشگاه-فرهنگیان
پکیج و فرایند مشاوره انتخاب رشته کنکور
جهت دریافت وقت، مشاوره تحصیلی
(برای انتخاب رشته درست، و اصولی زیر نظر کارشناسان مرکز فرح بخش )
به صفحه زیر مراجعه کنید:
