نوشته های تازه

متخصصان مرکز

تحول درونی و تغییر خود

‎فلسفۂ تغییر چگونه شکل میگیرد ؟

دسترسی به پیج اینستاگرام مرکز

 مرکز مشاوره فرح بخش

 

فرآیندتغییر فکری، هیجانی و رفتاری بسیار دشوار و طاقت فرساست.

ما هر روز شاهد تلاش بیمارانی هستیم : که برای رهایی از الگوهای دیرین و دیرپای خود تلاش می کنند.

علاوه بر این، ما در این فرآیند، شاهد تغییر خودمان نیز هستیم، همچنین، فرآیند تغییر،

ناکام ساز و توان فرساست. ما متوجه این نکته
‎هستیم که ناکامی در راه دست یابی به تغییر می‌تواند برای دوستان و اعضای خانواده مان رخ دهد .

‎رویکردی که ما به منظور تغییر در پیش می گیریم مبتنی بر هفت مفروضه بنیادین است.

که در این پست به شش مفروضه میپردازیم (ادامه دارد…)

ما هیچ راهی برای اثبات این مفروضه ها نداریم، اما برحسب تجربه دریافته ایم که اگر در فرآیند تغییر از ایـن هـفت مفروضه بنیادین تبعیت کنید، فرآیندتغییر، اندکی آسان تر خواهد شد.

مفروضه اول ما این است

 

که همه ما در وجود مان (ذهن مان) بخشی داریم که طالب شادی و رضایت است. گاهی اوقات فرآیند دست یابی به این بخش را خودشکوفایی می گویند.

به نظر ما این بخش از خویشتن شما سالهاست که زیر بار غفلتها، اطاعتها، ایثارگریها و بسیاری از عوامل دیگر از تاب و توان افتاده است. در فرآیند تغییر به احیای این بخش و امیدبخشی به آن می پردازیم.

 

‎دومین مفروضه ما این است

 

انسانها چندین نیاز اساسی دارند که اگر این نیازها ارضـا شـوند

‎شادکامی شان افزایش می یابد. این نیازها عبارت اند از:

‎نیاز به ارتباط سالم با دیگران

‎نیاز به خودمختاری

‎نیاز به ارزشمندی

‎نیاز به کفایت و توانمندی

‎نیاز به هویت

‎نیاز به بیان خواسته ها و هیجانهای سالم

‎نیاز به تفریح و سرگرمی

‎نیاز به کمک به دیگران

‎نیاز به مهرورزی

‎نیاز به پذیرش از سوی همسالان

‎نیاز به پذیرش از سوی والدین

‎نیاز به پذیرش از سوی خواهر و برادر

 

سومین مفروضه این است

 

که افراد می توانند با استفاده از روشهای مختلف در راه تغییر گام بردارند.

برخی از افراد به این مفروضه شک دارند. البته برخی به تغییر انسان چندان خوشبین نیستند

معتقدند که شخصیت اصلی ما در همان سالهای اولیه در اثر تعامل میراث ژنتیکی و تجارب شکل گرفته است

و تلاش برای تغییر شخصیت، مشت بر سندان کوفتن است.

ما شدیداً با این عقیده مخالفیم. ما هر روز در تجارب بالینی مان شاهد آن هستیم که بسیاری از افراد،

مراحـل تغییر را بـا هـزاران سختی و مشقت پشت سر می گذارند.

اگرچه قبول داریم که تغییر الگوهای شناختی، رفتاری و هیجانی اساسی ما، کاری سخت و طاقت سوز است.

خلق و خو به همراه تجاربی که در خانواده و در رابـطـه بـا هـمسالان داشته ایم چنان نیروی قدرتمندی ایجاد می کنند ، که می توانند فرآیند تغییر را مشکل کنند، اما نمی توانند تغییر را ناممکن سازند.

هرچقدر تجارب دردناک تر و ناخوشایندتری تجربه کرده باشید، به تلاش و سخت کوشی بیشتری برای تغییر تله زندگی تان نیاز دارید.

 

‎مفروضه چهارم این است

 

که در همه ما گرایشی وجود دارد که به شدت در برابـر تغییر مشکلات اساسی، مانع آفرینی میکند.

این مفروضه، پیامدهای ضمنی مهمی به دنبال دارد. اولین پیامدش ایـن است،که ما نمی توانیم بدون تصمیم گیری آگاهانه از شر تله های زندگی خلاص شویم.

اکـثر مـا طـبق الگوهای عادت وار فکری، رفتاری و هیجانی عمل میکنیم. بدون آگاهی هشیارانه با اطـرافـیـان رابـطـه برقرار میکنیم . این الگوها به قدری تکرار شده اند و غبار عادت به خود گرفته اند که محال است بدون تلاش مداوم، منظم و هماهنگ بتوانیم در راستای تغییرشان گام برداریم.

 

‎مفروضه پنجم این است

 

که انسانها تمایل زیادی برای دردگریزی دارند. این مسئله هم بدی هایی دارد و هم خوبی هایی.

خـوبی اش این است که ما به سمت تجاربی حرکت می کنیم ،کـه شـادی آور و دور نگه می دارد، حتی زمانی که تجربه اندکی از ناخوشایندیها برای ما عاقبت خوبی به دنبال دارد. رضایت بخش هستند.

جنبه بدش این است که ما را از روبه رو شدن با موقعیت های دردناک و ناخوشایند، تمایل برای دردگریزی یکی از دشوارترین موانع برای تغییر است.

برای تغییر تله های زندگی  : باید با خاطراتی روبه رو شویم که عواطف دردناکی مثل غم، خشم، اضطراب، گناه و شرمساری را به دنبال دارند. باید با موقعیت هایی روبه رو شویم ، که تابه حال اکثراً از آنها اجتناب کرده ایم. از این موقعیت ها فرار کرده ایم چون از شکست، طرد یا تحقیر، سخت می ترسیم.

اگر با خاطرات دردناک دوران کودکی و موقعیت های دشوار و ترس برانگیز فعلی روبه رو نشویم، محکوم به تکرار اشتباهات گذشته هستیم.

اکثر ما از هیجانهای دردناک دوری میکنیم. بسیاری از بیماران به دلیل همین مسئله یا وارد فرآیند درمـان نمی شوند یا اینکه درمان را نیمه کاره رها می کنند.

بعضی از افراد نیز برای دور شدن از هیجانهای دردناک به دامن اعتیاد و مشروب پناه می برند. برای اینکه تغییر کنیم، هیچ راه میان بری وجود ندارد. باید با هیجانهای دردناک و طاقت سوز روبه رو شویم.

 

‎مفروضه ششم این است

 

که یک تکنیک یا استفاده متعصبانه از یک روش درمانی نمی تواند برای تغییر کافی باشد.

به نظر می رسد مؤثرترین روش های درمان آنهایی هستند ، که از تکنیک های مختلف در قالب چهارچوب مفهومی و بنیاد نظری منسجم و یکپارچـه نگر، استفاده می کنند. مـا بـرای تغییر تله های زندگی از مفاهیم بسیاری از رویکردهای درمانی استفاده می کنیم، اما با این حال به مبانی نظری رویکرد خودمان وفادار هستیم.

به عبارتی ممکن است رویکرد ما در سطح نظری، به برخی از رویکردهای درمانی شبیه باشد، اما در سبک و سیاق درمان، متفاوت عمل می کنیم

 

ادامه دارد ….

منبع : کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید

 

تهران، ضلع شمالی مترو صادقیه، خیابان ولیعصر، کوچه هفتم، پلاک ۲، ساختمان آریا، طبقه اول، واحد۳

nextpay_trust_logo

کلیه حقوق این سایت متعلق به
مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره فرح بخش
می باشد