نوشته های تازه

متخصصان مرکز

نیاز های اساسی و احساسی انسان

نیازهای اساسی و احساسات

 

چون پدر و مادرها، عمه ها، عموها، خاله ها، برادران، خواهران و معلمان ـ البته پدربزرگ ها ،و مادربزرگ ها، غالباً مستثنی هستند ـ همگی می خواهند طبق میل ،و خواست آنها عمل کنیم، در نتیجه خیلی سریع، به روان شناسی کنترل بیرونی، عادت میکنیم.

چیزی که در این میان یاد نمی گیریم، انگیزش درونی است.

برای مثال، چرا روابط بلندمدت ،برای انسانها بیش از سایر موجودات ،اهمیت دارد ؟

و چرا دستیابی ،به این نوع روابط خیلی دشوار است؟

وقتی ،درباره انگیزش ،که به نظر من در ژنها، ایجاد می شود صحبت میکنم، توضیح خواهم داد، که انتخاب بسیاری، از رفتارهای کنترلی، دلایل ژنتیکی دارد.

هنگام تولد ،فقط می توانیم گریه کنیم، نق و نوق کنیم، بمکیم و دست و پا بزنیم.

این گریه، و نق و نوق درواقع تجلی مقدماتی، عصبانیت هستند

و به ما کمک می کنند ،مادر خود را مجبور کنیم ،به ما رسیدگی و توجه کند. اکثر مادرها، با شنیدن گریه و نق و نوق بچه، پاسخ دادن به تقاضاهای بچه، را انتخاب میکنند.

ما بدون، این توجه و رسیدگی، خیلی زود خواهیم مرد.

این گریه های اولیه، که با هدف رفع نیاز ژنتیکی ما، به زنده ماندن صورت می گیرند، گاهی مقدمه ای می شوند، تا در طول عمر خود دنبال کنترل کردن، دیگران باشیم.

ولی این، فقط یک مقدمه است.

ما آنقدر هم تحت تأثیر ژنها نیستیم ،که نتوانیم مراقبت از خودمان، را یاد بگیریم.

 

حتى ماجرای زیر نه تنها، نشان می دهد تقلای کودک ،برای کنترل کردن، ژنتیکی نیست، بلکه نشان می دهد ما می توانیم ،برای کسانی که با آنها رابطه نداریم، و آنها را نمی شناسیم هم دلسوزی کنیم.

کودکی حدوداً شانزده ماهه، در تمام مدت پرواز سه ساعتی، لوس آنجلس به مینیاپولیس جیغ زد.

مادرش نمی توانست، او را آرام کند.

ما همه با او همدردی کردیم، و دنبال راهی بودیم ،تا او را آرام کنیم.

حتی عده ای به او کمک کردند، ولی بچه خیلی لجوج بود.

مادر پانزده دقیقه قبل ،از فرود آمدن هواپیما، با صدایی بلند و جیغ کشان، طوری که همه صدایش را می شنیدند گفت: «این یک پرواز جهنمی بود!»

ظاهراً بچه درد داشت؛

شاید گوش هایش، با تغییر فشار سازگار نشده بود.

چون مغز او طوری برنامه ریزی شده بود، که درد را تهدید تفسیر کند، و چون اسیر نیازش به زنده ماندن بود، کاری را انجام می داد، که از دستش برمی آمد یعنی جیغ کشیدن.

او می دانست، چه کار میکند ـ بچه می خواست مادرش را مجبور کند ،به او کمک کند.

او در آن سن، راه دیگری نداشت.

اما وقتی بزرگ تر می شود ،و این رفتارهای کنترلی فتأثیر خود را از دست می دهند، می تواند مراقبت از خودش ،را به راحتی یاد بگیرید.

هـمـان کـودک قبلی فرا در نظر بگیرید ،که ده سال بزرگ تر شده است فولی هنوز با تغییر فشار هوا مشکل دارد.

او دیگر عین سه ساعت پرواز، را جیغ نمی کشد.

او متوجه می شود ،که کاری از دست مادرشف بر نمی آید و این درد، او را نمی کشد.

خلاصه این که می داند ،جیغ کشیدن کار خوبی نیست.

حتی ممکن است ،نگران شود که اگر جیغ بکشد ،مادرش عصبانی خواهد شد و هیچ کاری برای آرام شدنش نخواهد کرد.

در اینجا دیگر اهمیتی ،به ژنهایش نمی دهد و درد،را تحمل میکند.

ولی یک اتفاق دیگر، هم در آن پرواز افتاده بود.

تقریباً تمام مسافران، با مادر کودک همدردی کردند ،و می خواستند به او کمک کنند.

این گواه کوچکی، برای این حقیقت است که:

دل ما، برای آدمهایی که نمی شناسیم ،می سوزد.

ما برای ،غریبه ها مالیات و اعانه می دهیم.

این رفتار ،که دلسوز افرادی باشیم ،که رابطه ای با آنها نداریم ،مخصوص انسانهاست.

به نظر من، با توجه به این که دلسوزی طولانی، و بلندمدت برای همنوعان، وقت و انرژی و هزینه زیادی می طلبد، در حالی که می توانیم آن را صـرف خودمان و بقای فرزندانمان کنیم، می توانیم بگوییم :

انسانها ،علاوه بر نیاز به زنده ماندن،

تابع دستورات ژنتیکی دیگری ،هم هستند

که موجب درگیری، و پیوند خوردن آنها با یکدیگر می شوند.

در کشور ثروتمندی، مثل ایالات متحده آمریکا که مردم ،مشکل زنده ماندن ندارند، بخش عمده احساس بدبختی، یا احساس شادی به ارضای این تعالیم، که ربطی به قضیه زنده ماندن ندارند، برمی گردد.

برای روشن کردن، موضوع، مجبورم توضیح کوتاهی، درباره علم ژنتیک بدهم.

وقتی اسپرم، موجب باروری تخمک می شود، هرکدام پنجاه هزار ژن در سلول اولیه به ودیعه می گذارند.

این صدهزار ژن، حامل دستورالعمل هایی هستند ،که تعیین میکنند چه چیزی بشویم.

سلول اولیه، میلیاردها بار تقسیم می شود ،تا یک آدم ایجاد شود.

تقریباً در تمام سلولهای ،رویان در حال رشد ،یک نسخه از ژنهای اولیه ،وجود دارد.

هر یک از سلولهای حامل این، ژنها به دستور یک یا چند ژن ،به یکی از اندام ها و بافت های مورد نیاز ـ مثل پوست، عضلات، استخوان، مغز استخوان، قلب، ریه ها و مغز تبدیل می شوند.

متخصصان ژنتیک، دریافته اند که این صدهزار زن، حامل برنامه ای کلی هستند:

که اجرای آن باعث می شود، از لحاظ آناتومی و فیزیولوژی ،به آدمی که هستیم تبدیل شویم.

قهوه ای بودن چشمان، و سیاهی موهای مـن، معلول ژنهایم هستند.

اگر دستگاه گوارش، خوب یا قریحه موسیقیایی دارم، به دلیل فیزیولوژی، روده ها و مغز من است ،که همگی حاصل ژنها هستند.

اگر سیستیک فیبروزیس دارم ،به این دلیل است که بعضی از ژنهای مرتبط، با ریه های من ،از لحاظ آناتومی و فیزیولوژی خوب کار نمیکنند.

متخصصان ژنتیک، همچنان دنبال کشـف هـدف ،و مقصود دقیق این صدهزار ژن ـ یا ژنوم انسان ـ هستند، ولی هنوز خیلی چیزها را نمی دانند.

آنها عقیده دارند، ایجاد بچه ای با آناتومی و فیزیولوژی ،سالم با چندهزار ژن کمتر، از این صدهزار ژن ،هم امکان پذیر است.

به این ترتیب ،ژنهای زیادی باقی می مانند

که هنوز کارشان معلوم نیست.

به نظر من برخی، از این ژنهای ،ناشناخته، اساس روانشناسی ما ـ یعنی مبنای رفتار و انتخاب های ما، در زندگی پس به نظر من علاوه بر بقا، و ادامه حیات که بستگی زیادی، به فیزیولوژی دارند، انسان ها از لحاظ ژنتیکی، به نحوی برنامه ریزی شده اند، که:

چهار نیاز روانشناختی خود را ارضا کنند:

عشق و تعلق خاطر، قدرت، آزادی و تفریح.

رفتار ما، همیشه وقتی بهترین انتخاب است، که یک یا چند مورد از این نیازها را ارضا کند.

موجودات زنده ،اعم از گیاهان و جانوران در ژنهای خود، برنامه ای برای ادامه حیات، از جمله توان تولید مثل دارند.

حیوانات رده بالا، در برخی از نیازهای دیگر، انسان هم شبیه انسانها هستند.

برای مثال، سگها می توانند: عاشق شوند، و حسادت کنند ،ولی عشق آنها پیچیدگی، شدت و تنوع عشـق انسان را ندارد.

ژنهای انسان، برخلاف ژنهای حیوانات رده بالا، انسان را از محدوده بقا و زنده ماندن فراتر می برند.

نیاز ما به عشق ،و تعلق خاطر:

نه تنها، ما را به سوی دلسوزی، حتی برای غریبه ها بلکه به سوی برقراری روابط رضایت بخش ،با آدمهای خاصی مثل همسر، اعضای خانواده و دوستانمان سوق می دهد.

برخی ژنها، نیز ما را به سوی قدرت، آزادی و تفریح سوق می دهند.

 ادامه دارد ……

(از همراهی شما سپاسگزاریم)

(برگرفته از کتاب نظریه انتخاب )

برای دریافت مشاوره فردی

 به لینک زیر مراجعه کنید:

روان درمانی

برای مطالعه بیشتر :

بر روی عنوان های زیر کلیک کنید :

شخصیت ضداجتماعی

شخصیت بیکار

دستگاه خلاقیت

مجبورم همیشه از خواسته های دیگران تبعیت کنم

چرا همه را ازخودم دور میکنم؟

خواهش میکنم مرا تنها نگذار!

انتخاب رشته آگاهانه وهوشمندانه

پکیج و فرایند مشاوره انتخاب رشته کنکور

 مطالعه شرایط پزشکی تعهدی

مطالعه نکات مهم انتخاب رشته

شرایط-اختصاصی-دانشگاه-فرهنگیان

پکیج و فرایند مشاوره انتخاب رشته کنکور

جهت  دریافت وقت مشاوره تحصیلی

(برای انتخاب رشته درست، و اصولی زیر نظر کارشناسان مرکز فرح بخش )

به صفحه زیر مراجعه کنید: 

مشاور تحصیلی

دسترسی به پیج اینستاگرام مرکز

 

تهران، ضلع شمالی مترو صادقیه، خیابان ولیعصر، کوچه هفتم، پلاک ۲، ساختمان آریا، طبقه اول، واحد۳

nextpay_trust_logo

کلیه حقوق این سایت متعلق به
مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره فرح بخش
می باشد