نوشته های تازه

متخصصان مرکز

قواعد و قوانین مضر در رابطه

قواعد،وقوانین مضر،دررابطه زوجین

بیشتر ،زن و شوهرهایی که، در یک ازدواج آشفته ،گرفتار می شوند، معتقدند که خود آنها ،بیشترین سازگاری را، به خرج داده اند ،و یا تلاش آنها، برای برآوردن، نیازهای شریک زندگیشان، بسیار بیشتر از ،چیزی بوده که دریافت کرده اند ،و زمانی که او از چیزی، انتقاد می کند ،و یا به خود، اجازه توهین ،می دهد، احساس تحقیر شدن شدیدی، به فرد دست می دهد.

برای مثال، زنی گلایه می کرد،که: «شوهر من هیچ وقت ،به کارهای خوبی که، برایش انجام می دهم، توجه نمی کند، ولی اگر اشتباهی، از من سر بزند، همـان را تـوی سرم، می زند.»

اغلب آدمها، «دوست داشته شدن» و «خوشبخت بودن» را یکی،می دانند و به همین دلیل، وقتی به این باور،می رسند که،شریک زندگیشان ،آنها را کمتر ،از سابق دوست دارد، احساس درماندگی، و بدبختی، می کنند.

برای مثال :

عده زیادی ،هستند که بر اساس ،ایـن فرمول، زندگی می کنند:

«اگـر مـرا، بـدون قید و شرط، دوست داشته باشند، آدم خوشبختی، خواهم بود، و اگر بدون، قید و شرط، دوستم نداشته باشند، آدم بـدبختی، هستم.»

این افراد،که دوست داشته شدن،و خوشبخت بودن، را معادل هم، می گیرند..

هر وقت که، از طرف مقابل، کم توجهی ،و کم مهری ببینند، دچار احساس بدبختی، دائمی می شوند.

آنها، یک سردی گذرا ،در شریک زندگیشان را، به یک بدبختی دائمی، نسبت می دهند.

بعضی از آنها، وقتی به این باور،می رسند که رابطه، عاشقانه شان،دارد از دست می رود، ممکن است:

دچار، افسردگی شوند و تصور کنند، که باید عمری ،بدون عشق، زندگی را سپری کنند ،و دیگر فرصتی ،برای اینکه کسی آنها را،دوست داشته باشد ،وجود ندارد.

زن و شوهر ،برای اینکه، بتوانند:

در برابر،چنین رنجی از خود، محافظت کنند…

نوعی نظام کنترلی،را پیاده می کنند، و باید و نبایدهایی ،را که از سوی ،زن یا شوهری ،که آنها وضع می کنند، کافی به نظر می رسند، به طرف مقابل،تحمیل می کنند.

این قوانین سفت، و سخت که، معمولاً برای این تدوین ،می شوند تا به صورت، یک دیوار محکم ،عمل کنند و جلوی رنج ،و درد ناشی از ،پاره شـدن رشته زناشویی، را بگیرند، از نظـر شـریک زندگی، حکم قفسی، را پیدا می کنند،که نیاز به فخودانگیختگی را،در او نابود می سازد،و جالب اینجاست، که:

ایجاد این نوع،محدودیتها معمولاً ،همان نتیجه ای را می دهد ،که این قوانین،برای جلوگیری، از آنها تدوین شده اند.

یعنی :از بین رفتن پیوند زناشوئی!

زمانی که، یکی از این قوانین، شکسته می شود، طرف مقابل، یعنی کسی که آنها را، تدوین کرده است، احساس می کند، مورد تهدید قرار گرفته، در نتیجه عصبانی ،می شود و دلش می خواهد، فرد نقض کننده قانون را، تنبیه کند.

در این صورت، فقط قانون شکسته نشده، بلکه به نویسنده قانون، نیز بی حرمتی شده است.

در روابط نزدیک، خشم جلـوی حل ،سازنده مشکلات را می گیرد ،و هنگامی که آتش خشم ،برافروخته می شود، به نظر می رسد ،که دیگر راهی برای ،گفتگو درباره مسائل ،باقی نمی ماند.

 

این قوانین، که ممکن است، از نظر فردی که ،قرار است اینها به او، تحمیـل شـوند، اجباری، نامعقول ،یا حتی پیش پا افتاده، به نظر برسند، نوعـاً بـا مـراسـم، نـمـادین مطمئن کننده ای، چون دقت زیاد به جزئیات، ادب اغراق آمیز، یا هدیه دادنهای بی وقت، همراه است.

همچنین، فرآیندهای ،فراموش شده تری ،چون پیش بینی، خواسته های همسر، و تطبیق آنها، با احساسات او هم،اغلب با این مراسم نمادین، همراه است:

«شوهرم ،بایـد بداند که ،به کمکش نیاز دارم»

یا

«زنم ،باید بدانـد کـه ،مـن از نظـر احـساسی ،کم آورده ام.»

 

اگر زن و شوهرها، مایلند شریک زندگی خود را، به خاطر شکستن، هر قانونی، حتی به خودی خود ،زیان یا رنج خاصی را، بـه همـراه نیاورده باشـد، تنبیه کننـد.

فـرد «قانون شکن» چون می بیند، که این مسئله بسیار ،پیش پا افتاده بوده، و همسرش، در برابـر، رنجش اندک خود، واکنش بسیار شدیدی، نشان می دهد، عصبانی می شود.

از سـوی دیگر، طرف «قانون شکن» احساس می کند:

 

که، این نوع قوانین، پاک دست و پای او را،بسته اند و مورد ،هتک حرمت، قرار گرفته است؛

در نتیجه ،ممکن است ،مقابله به مثل کنـد ،و شریک زندگی او رنجی، را که قرار بوده، این قانون و قاعده، از آن جلوگیری کند، دهها برابر، شدیدتر تجربه کند.

از این رو، ما در روابط آشفته ،با تناقض عجیبی ،روبرو می شویم:

 

قوانینی، که به دقت تدوین، می شوند تا جلوی بدبختی، و ناراحتی زن و شوهر را، بگیرند، خود مایه بدبختی، می شوند!

بسیاری ،از زن و شوهرها، معتقدند که در زندگی زناشوئی، اصلا نباید، مشکلی پیش بیاید.

آنها ،اغلب اگر این گلایه را، به زبان هم نیاورند، در دل خود ،خواهند گفت که، «اگر او ،واقعاً مرا دوست داشت، دعوا نمی کردیم.»

هنگامی که، مشکلی پیش می آید، قانون «زن و شوهر، نبایـد بحث کنند»، زیر پا گذاشته می شود، و آن دو به خاطر ،به وجودآمدن اختلاف، عصبانی می شوند؛

چون فرمولی ،را اختراع کرده اند، که در آن :

عدم توافق = قبول نداشتن همدیگر ،و بی احترامی ،فقدان عشق بین، آنهاست.

از آنجا که ،ترکیب خشم و بدگوئی، زن و شوهر را ،از حـل مسئله شان، دور می سازد، ممکن است ،هر دو در چرخه خصومت، و دشمنی بیفتند ،و گرفتار شوند.

 

(لطفا همراه ما باشید …)

برگرفته از کتاب : عشق، هرگز کافی نیست!

برای دریافت مشاوره فردی

 به لینک زیر مراجعه کنید:

روان درمانی

برای مطالعه بیشتر :

بر روی، عنوان های زیر، کلیک کنید :

پیامهای نیشدار در رابطه عاطفی

چراعشق زن ومرد، به یکدیگرکم شود؟؟

مراقب شیفتگی در رابطه باشیم!!

چگونه اشتباه برداشت میکنیم ؟

انتخاب رشته آگاهانه وهوشمندانه

پکیج و فرایند مشاوره انتخاب رشته کنکور

 مطالعه شرایط پزشکی تعهدی

مطالعه نکات مهم انتخاب رشته

شرایط-اختصاصی-دانشگاه-فرهنگیان

پکیج و فرایند مشاوره انتخاب رشته کنکور

جهت  دریافت وقت، مشاوره تحصیلی

(برای انتخاب رشته درست، و اصولی زیر نظر کارشناسان مرکز فرح بخش )

به صفحه زیر مراجعه کنید: 

مشاور تحصیلی

دسترسی به پیج اینستاگرام مرکز

تهران، ضلع شمالی مترو صادقیه، خیابان ولیعصر، کوچه هفتم، پلاک ۲، ساختمان آریا، طبقه اول، واحد۳

nextpay_trust_logo

کلیه حقوق این سایت متعلق به
مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره فرح بخش
می باشد