اختلالات ارتباطات عاطفی- شکست عشقی و اعتیاد
رابطه عاطفی که بین دو نفر برقرار می شود می تواند از چند ناحیه آسیب ببیند : اول این که استقلال و فردیت افراد حفظ نشود و با وابستگی و تجاوز به حریمیکدیگر آلوده شود و یا آنقدر استقلال از حد خود فراتر رود که صمیمیت و وحدت کم رنگ شود
دوم این که در این رابطه عاطفی امنیت افراد مورد خطر واقع شود یعنی افراد در کنار هم احساس آرامش نکنند . این عدم احساس آرامش از بی اعتمادی و این که نتوانند همدیگر را غیرمشروط بپذیرند ، ناشی می شود . اختلالات شخصیتی ، ناآگاهی و دانش کم ،هوش هیجانی پایین، عدم درک احساسات طرف مقابل،تعصب و انعطاف پذیری کم باعث ناامن شدن رابطه عاطفی می شود.
سوم این که حرمت حریم شخصی طرف مقابل رعایت نمی شود و همواره مورد قضاوت ، توهین ،سرزنش قرار می گیرد بجای این که رفتار وی ارزیابی شود و از جملات مثبت برای بیان ناراحتی از رفتار وی استفاده شود ،شخصیت فرد مورد سرزنش قرار میگیرد مثلا وقتی تو رو می بینم حالم بهم می خورد. برچسب زدن به فرد، توقع بیش از حد داشتن ،عدم درک احساسات وی ، عدم احترام به انتخاب ها و علایق او باعث ایجاد اختلال در رابطه عاطفی می شود
عامل چهارم می تواند عدم وجود عشق واقعی در رابطه باشد . زمانی که عاشق کسی باشیم باید تمامیت او را بپذیریم . عشق جدا از بخشش نیست بنابراین فرد عاشق ، خصوصیات مثبت معشوقش را همواره مدنظر دارد و حتی در دل زشتی های معشوقش، زیبایی را کشف می کند . اما نگاه عیب جو و ایرادگیر مانع ایجاد و یا حفظ یک رابطه عاطفی مثبت می شود. عشق باعث می شود هیجان رابطه حفظ شود و همیشه هر دو فرد موجود در رابطه پر از ذوق و اشتیاق باشند
نکته آخر اصل تعادل است که اگر در رابطه رعایت نشود موجب بهم خوردن رابطه عاطفی می شود. در این جهان هر چیزی که از مسیر تعادل خارج شود بیمار میشود. اصل تعادل را میتوان در حفظ فاصله مناسب در نظر گرفت؛ نه آنقدر دور باشیم که از یاد هم برویم و نه آنقدر نزدیک که به حریمیکدیگر تجاوز کرده و یکدیگر را بسوزانیم. همچنین، اصل تعادل را میتوان در عشق ورزی نیز در نظر گرفت؛ نه آنقدر محبت کنیم که ظرف طرف مقابل لبریز شود و او تمام محبتی که دیده است را روی ما سرازیر کند، نه آنقدر سرد باشیم که حس ناامنی و ارزشمند نبودن را در او بیدار کنیم. در تمامی ابعاد یک رابطه، باید تعادل را در نظر داشته باشیم.